Most حمید مصدق related news are at:

shereno.com – شعر نو .::. مجموعه اشعار فارسی شاعران معاصر و جوان ادبیات

More حمید مصدق related news:

ای کاش شوکران شهامت من کو ؟ حمید مصدق ۶ n1.blogsky.com 3 Jan 2009 | 01:52 pm

هر چند شب با تمام توش و توان و طلابتش بر سرزمین تب زده آویخت دیدم سیماب صبحگاهی از سر بلندترین کوهها فرو می ریخت گفتم امید من برخیز وخواب را برخیز و باز روشنی آفتاب را

ای کاش شوکران شهامت من کو ؟ حمید مصدق ۵ n1.blogsky.com 3 Jan 2009 | 01:52 pm

ای کاش انفجار فرجام اگرچه تلخ ما مومنان ساحت نومیدی نومید و بی شهامت حتی شهامتی نه که نوشیم شوکران در برزخ زمین آونگ لحظه های زمانیم اینجا کهمرز مرز گزینش بود ایا کسی فرمان انهدام مرا م...

ای کاش شوکران شهامت من کو ؟ حمید مصدق ۴ n1.blogsky.com 3 Jan 2009 | 01:51 pm

دیدم صدای هلهله هایی که آشنا می خواندم به جاده پیکار زندگی گفتم نفیر نی لبک من آواز مردم است گفتم که واژههای تراویده از وجود دمساز مردم است اما این گوژپشت رنج کشیده یعنی من این ز خویش ب...

ای کاش شوکران شهامت من کو ؟ حمید مصدق ۳ n1.blogsky.com 3 Jan 2009 | 01:50 pm

 ای تشنه کام پیوسته در تلاش چه هستی ؟ نام دیگر زمین محبت خود را از نسل ما سلاله پکان گرفته است مردی که رستگاری خود را با روزه های صمت در طول سالیان به ریاضت می ساخت با من یک پیاله می هف...

فرخ زاد و مصدق در شعر معروف سیب divine-lass.blogfa.com 27 Jul 2010 | 03:34 am

” حمید مصدق خرداد ۱۳۴۳ “ و به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم باغبان از پی من تند دوید سیب را دست تو دید غضب آلود به من کرد نگاه سیب دندان زده از دست تو افتاد...

شعر زیبا حمید مصدق و جواب فروغ فرخزاد به او phmoh.blogfa.com 29 Sep 2009 | 01:35 am

حميد مصدق خرداد ۱۳۴۳ تو به من خنديدي و نمي دانستي من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم باغبان از پي من تند دويد سيب را دست تو ديد غضب آلود به من كرد نگاه سيب دندان زده از دست تو افتاد به...

حمید مصدق paria89.blogfa.com 5 Jan 2010 | 03:57 am

چه قدر زود اتفاق مي افتاد بلند بالايان مگر چه مي ديدند كه روز واقعه در مرگ دوست خنديدند چگونه سرو كهن در ميان باغ شكست چگونه خون به دل باغبان افتاد و باغ باغ پر از گل در آن بهار چه شد ؟ در آن ...

kakhetanhayi.blogfa.com 30 Nov 2007 | 02:06 am

كسي با سكوتش، مرا تا بيابان بي انتهاي جنون برد كسي با نگاهش، مرا تا درندشت درياي خون برد مرا باز گردان مرا اي به پايان رسانيده - آغاز گردان ! حمید مصدق-منظومه سالهای صبوری

لطفا شعر سوم را بخوانید!!!! goleyasamin.blogfa.com 18 Apr 2011 | 11:40 am

دو تا شعر اول رو اکثرا خوندن اما شعر سوم رو نه پس اگه فکر می کنیم خوندید یه بار دیگه تا آخر بخونید شعر اول رو حمید مصدق گفته بوده که فکر کنم همه خوندن یا شنیدن : تو به من خنديدي و نمي دانستي من به...

و تو به من خندیدی . . . naslebaran59.blogfa.com 30 Jul 2010 | 03:14 pm

"حمید مصدق خرداد 1343" تو به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم باغبان از پی من تند دوید سیب را دست تو دید غضب آلود به من کرد نگاه سیب دندان زده از دست تو افتاد ...

Recently parsed news:

Recent keywords:

Recent searches: