1asheghane - 1asheghane.com - 1asheghane.com, Asheghane.ir, BiDel.ir - عاشقانه, بیدل
General Information:
Latest News:
یاران موافق همه از دست شدند / در پای اجل یکان یکان پست شدند … 21 Jun 2013 | 03:04 am
ای جگر گوشه کیست دمسازت با جگر حرف میزند سازت تارو پودم در اهتزاز آرد سیم ساز ترانه پردازت حیف نای فرشتگانم نیست تا کنم ساز دل هم آوازت وای ازین مرغ عاشق زخمی که بنالد به زخمه سازت چون من ای مرغ عالم ...
این مزرعه آلودهی کفتار و کلاغ است / بیدارشو از خواب زمان نیست، مترسک … 15 Jun 2013 | 01:50 pm
حاجت به اشارات و زبان نیست، مترسک پیداست که در جسم تو جان نیست، مترسک با باد به رقص آمده پیراهنت اما در عمق وجودت هیجان نیست، مترسک شب پای زمینی و زمین سفرهی خالیست این بی هنری، نام و نشان نیست، متر...
منشین چنین زار و حزین چون روی زردان / شعری بخوان، سازی بزن، جامی بگردان … 7 Jun 2013 | 10:17 pm
زخم چو بر دل رسید، دیده پر از خون چراست؟ چون تو درون دلی، نقش تو بیرون چراست؟ خود به جهان در، مرا، یک دلکی بود و بس ما همه چون یک دلیم، قصد شبیخون چراست؟ چون به ترازوی عشق هر دو برابر شدیم مهر تو کم م...
پاسبان حرم دل شدهام شب همه شب … 20 Mar 2013 | 07:01 pm
آخرین هفتهی زمستان است همه چشمانتظار چهرهی عید پر شده شهر از هوای بهار عطر گلهای سرخ و سبز و سپید در خیابان و کوچه و بازار دست در دست مادر و پدرند کودکان با نشاط آمدهاند تا لباس قشنگ و نو بخرند م...
تولدم مبارک! … 5 Feb 2013 | 04:45 am
انارها، دانه دانه، تمام میشوند … لحظهها، دم به دم … و عمر، روز به روز … و ما این ماوقع را، چه خوشبینانه در دو کلمه خلاصه میکنیم! تولدم مبارک …
گر به صد منزل فراق افتد میان ما و دوست/ همچنانش در میان جان شیرین منزلست … 13 Jan 2013 | 10:22 pm
طاعت از دست نیاید گُنهی باید کرد در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد منظر دیده قدمگاهِ گدایان شده است کاخ دل در خور اورنگ شهی یابد کرد روشنان فلکی را اثری در ما نیست حذر از گردش چشم سیهی باید کرد شب، چ...
در هجر وصل باشد و در ظلمت است نور … 21 Dec 2012 | 03:11 am
دیگر ز شاخ سرو سهی بلبل صبور گلبانگ زد که چشم بد از روی گل به دور ای گل بشکر آن که تویی پادشاه حسن با بلبلان بیدل شیدا مکن غرور از دست غیبت تو شکایت نمیکنم تا نیست غیبتی نبود لذت حضور گر دیگران به ع...
دلم تنگه پرتقالِ من … 20 Nov 2012 | 03:06 am
دستانِ من نمیتوانند نه؛ نمیتوانند هرگز این سیب را عادلانه قسمت کنند! تو به سهم خود فکر میکنی من به سهم تو! … گروس عبدالملکیان وقتی که میرفتی بهار بود … تابستان که نیامدی؛ پاییز شد … پاییز که برن...
ای عشق، ببین من چه کشیدم تو چه کردی! … 16 Nov 2012 | 11:09 pm
سرسبز دل از شاخه بریدم، تو چه کردی؟ افتادم و بر خاک رسیدم، تو چه کردی؟ من شور و شر موج و تو سرسختی ساحل روزی که به سوی تو دویدم، تو چه کردی؟ هرکس به تو از شوق فرستاد پیامی من قاصد خود بودم و دیدم تو چ...
دلم برای دنیایی جزء اینجا سخت تنگ است … 6 Oct 2012 | 02:47 am
قلم دلم که دلش برای نوشتن تنگ میشود، میفهمم که دلِ دچارم، باز تنگ است … سالی و شاید چند سالی هست که دلم تنگِ تنگ است … تنگِ چیزهایی که میدانم، و تنگِ چیزهایی که نمیدانم و شاید در این سی و اندی سال...