Ayene - pagard.ayene.com - پاگرد
General Information:
Latest News:
وحشت 23 Aug 2013 | 01:55 pm
در قلبت گنجشک مضطربیست, سکوت کردهای و او به در و دیوار میکوبد. جهان سبک نمیشود.
" ساعتها " 23 Aug 2013 | 01:57 am
آن کلمهی دردناک را گفت ساکت شدم از اتاق بیرون رفتم سه سال بعد برگشتم به اتاق مهمانها رفته بودند کلمه آن جا بود اول شهریور ۹۲ سارا محمدی اردهالی
" مهمان " 19 Aug 2013 | 11:12 pm
عزیزم میگویی هزار بار بازوانت را کشیده بودم با زغال و پاستل و آبرنگ و اکریلیک گریه میکردهام که در نمیآید عزیزم میگویی یک مجموعه عکس داشتهام از لبهایت دیوانهات بودهام عزیزم آن طور نگا...
" از بچههای قدیمی چه خبر؟ " 10 Aug 2013 | 03:51 pm
لیلا آه کشید خم شد زانوانش را گرفتم مثل وقتی که اتوبوس را از دست میدادیم خندیدم گفتم مهم نیست به جَنین کف حمام اشاره کرد "این هم مهم نیست؟" گفتم منظورم این نبود چای را گفتم که جوشیده باید ...
Untitled 9 Aug 2013 | 01:38 pm
" هفتِ پنج " 29 Jul 2013 | 05:09 pm
ناگهان لحظه میایستد مرا میشناسد نگاهم میکند من آن لحظه را که او عقلش را از دست داد به خاطر میآورم ۷ مرداد ۹۲ سارا محمدی اردهالی
" امید " 25 Jul 2013 | 05:07 am
انسانها ناتواناند محکوم به بیوفایی جز با واژهها خیالم راحت نیست هزار حرف میزنند و دهانشان کیپ است سوم مرداد نود و دو سارا محمدی اردهالی
" تیری در تاریکی " 22 Jul 2013 | 07:49 pm
با من نیامیز افسانههای قدیمی درست از آب در میآیند گرگها به کودکیات میروند قنداقت را به دندان میگیرند و در تاریکی گم میشوند با من نیامیز در شبی یخزده برای همیشه چشمانت باز میمانند و ج...
" ساعتها " 17 Jul 2013 | 07:41 pm
زنی بود از دکمهی سِیو میترسید عینک تیره میزد طوری شالش را پشت گوش میانداخت که کسی به خاطر نیاوردش در کامپیوترش هیچ عکسی نبود هیچ نامهای مدام سطل آشغالش را خالی میکرد انگار همین حالا لپت...
" داستان تو " 10 Jul 2013 | 04:24 pm
هر از چندی نوشتن را رها میکنم به انگشتانم خیره میشوم میگفتی زنان زیبا آزارت میدهند و هر انگشت من زنی زیباست که آرامت میکند به هر انگشتم که نگاه میکنم یاد زنی زیبا میافتم که از دستش گریزی...