Blogfa - adler.blogfa.com - نرم نرمـــــک می رسد اینک بهـــــار
General Information:
Latest News:
باید گذاشت و گذشت 15 Jul 2013 | 04:05 am
خاطرات بچگیم، تمام شیطنتهام، تمام عصرهایی که بعداز مدرسه میرفتم پیششون، تمام ناراحتیم از اینکه نوه های پسرشون رو بیشتر از ما دخترا دوست داشتن، همه فضولیهامون و سرک کشیدنهامون تو اتاقهای دربسته، همه کم...
Untitled 10 Jul 2013 | 09:38 am
آرامش ابدی مادربزرگ با اولین سحر ماه رمضون همراه شد. خدایش بیامرزد
غم و شادی در کنار تو 23 Jun 2013 | 02:57 am
روزها می گذرند با غم و شادی اما تا در کنارمی آرام می گذرند و این آرامش است که غم این روزها را برایم قابل تحمل می کند آرامش واژه ای که سالها به دنبال مفهومش در به در گشته ام و اکنون ... ممنونم از ...
به نام ... 28 May 2013 | 04:54 am
به نام روزی که ... تقدس تک تک لحظه هایش به همه بودنمان به همه محبتمان به همه تکراری نبودنشان و به همه ناگفته ماندنشان بسته است به نام روزهایی که شروعشان لحظه هایی را می سازند لبریز از امید ب...
توضیح 18 Apr 2013 | 05:25 am
این را می نویسم فقط به عنوان یک توضیح؛ نوشته قبلی ام قرار نبود کسی را بیازارد صرفا نوشته ای بود که طی برگشت به گذشته ها یکهو نوشته شد حس این روزهایم ماندن است در کنار همه خوبی ها و سختی های این رو...
رهـــــــــــــــایی 13 Apr 2013 | 02:05 am
به یک سنی که می رسی به اطرافت که نگاه می کنی اگر حس کنی که کاری برای انجام دادن نیست یا بهتر بگم دیگر کاری نمی شه کرد از بس که همه به روزمرگی هاشون عادت کردن و میل به تغییر ندارد به خودت می گی پ...
خورشید طلایی سیزدهم فروردین 2 Apr 2013 | 04:08 pm
سیزده روز دیگر هم گذشت و من همچنان گاهی دچار افکار منفی می شوم و روزگار زیبایم را به باد می دهم الکی الکی کاش از این همه چهچهه گنجشککان بیاموزم که روزگار سخت را باید صبر پیشه کرد تا به آفتابی چنین ز...
Untitled 22 Mar 2013 | 12:25 am
سال جدید هم آمد؛ سال قبل با کوله بار سنگینی از خاطرات رخت بربست
بارقه ام باش 10 Feb 2013 | 01:59 am
چی باید بگم از این روزهام؟ حالم نه خوبه نه بد! شایدم حالم هم خوبه هم بد! من و ترسهایم شبها روبروی هم مینشینیم او مرا می ترساند گاهی سعی می کنم از او فاصله بگیرم گاهی هم قرص و محکم سرجایم می نشین...
بازهم چهارم دی ماه رسید 25 Dec 2012 | 01:06 am
این سومین سالی هست که تو روز تولدم دست به نوشتن می زنم دیروز از چند نفر هدیه های خیلی باارزشی گرفتم هدیه هایی که ارزش معنویشان قابل وصف نیست امشب در حالی می نویسم که در این سکوت اتاقم همچنان صدای د...
