Blogfa - bahaneh-man.blogfa.com - عشق را بهانه مي كنم
General Information:
Latest News:
بخاطر تو... 1 Aug 2013 | 08:35 pm
وقتی کنارم نیستی ٬می ترسم از نبودنت کنارم که هستی تو را در آغوش می گیرم و می بوسم زیرا که عطر تنت ٬ لمس آغوشت مرا تا نهایت دیوانگی می برد وقتی دستهایت را به نشانه عشق بر روی قلبم می گذاری آنها را...
نیستی و من با توام ... 18 Jul 2013 | 04:05 am
ای غریب آشنا ! هرچه می خواهی از من دور باش و بی من نفس بکش در خیال من پرسه بزن و هرگز دلتنگ من نباش اما من هر لحظه دلتنگی ات را بر دوش دلم می کشم و گلهای یاس باغچه را برای به خاطر آوردن عطر تن...
وسعت دلتنگی من ... 1 Jul 2013 | 11:30 pm
از این دور دست ها ٬در میان وسعت دلتنگی ام جای یک چیز کم است چیزی که هر چقدر بخوانمش و بخواهمش برای این قلب ناچیز کافی نیست و آن نداشته ام "تویی" تویی که با حضورت نفس می دهی به روح و جانم و اگر ...
وسعت دلتنگی من ... 1 Jul 2013 | 11:30 pm
از این دور دست ها ٬در میان وسعت دلتنگی ام جای یک چیز کم است چیزی که هر چقدر بخوانمش و بخواهمش برای این قلب ناچیز کافی نیست و آن نداشته ام "تویی" تویی که با حضورت نفس می دهی به روح و جانم و اگر ...
هم نفس عشق ... 26 Jun 2013 | 04:11 am
من هنوز نشسته ام و به تو فکر می کنم به جایی قدم می گذارم که تنها تو آنجا باشی چشمهایم را تنها به سویی روانه می کنم که نگاه خمارت را در آنجا به زانو در آورده باشی و تنها تو باشی و من اما هر دو...
هم نفس عشق ... 26 Jun 2013 | 04:11 am
به جایی قدم می گذارم که تنها تو آنجا باشی چشمهایم را تنها به سویی روانه می کنم که نگاه خمارت را در آنجا به زانو در آورده باشی و تنها تو باشی و من اما هر دو در قلب هم آنجایی که هیچ کس و هیچ چی...
هر روز به یاد توام ... 18 Jun 2013 | 03:12 pm
تو می روی و من در گذشته محو می شوم در را که محکم می بندی می دانم از خاطرت دیگر فراموش می شوم پاهایم قدرتی برای ایستادن ندارد لبهایم قفل شده دیگر نایی برای صدا زدنت ندارد مرا به سمت خودت می کشانی...
هر روز به یاد توام ... 18 Jun 2013 | 03:12 pm
تو می روی و من در گذشته محو می شوم در را که محکم می بندی می دانم از خاطرت دیگر فراموش می شوم پاهایم قدرتی برای ایستادن ندارد لبهایم قفل شده دیگر نایی برای صدا زدنت ندارد مرا به سمت خودت می کشانی...
بودن تو ... 27 May 2013 | 10:57 pm
نداشتنت مثل این است که بخواهند جانم را از تنم بگیرند و مرا در انتهایی از جنس تاریکی رها کنند٬ که هیچ راه گریزی نیست ... و داشتنت مثل این است که از من بخواهند با تو در بالاترین قله احساسات به زند...
بودن تو ... 27 May 2013 | 10:57 pm
نداشتنت مثل این است که بخواهند جانم را از تنم بگیرند و مرا در انتهایی از جنس تاریکی رها کنند٬ که هیچ راه گریزی نیست ... و داشتنت مثل این است که از من بخواهند با تو در بالاترین قله احساسات به زند...
