Blogfa - diadlove.blogfa.com - عشق اسمانی

Latest News:

واي....اون دختر تنها کسي که منو غمگين مي کنه 19 Dec 2011 | 06:57 am

اون دختر انگار مثل مردگان گذشته آرايش کرده خيلي نازک و شکننده.ولي هنوز گمراه اون دختر هنوز سعي مي کنه تا اونو ببينه. دستايي نامرئي که شقیقه ي اون و سينه ي منو فشار مي ده. وارد شبي شدم که اون دختر ...

چقدر سخت بدونی 17 Dec 2011 | 01:42 pm

چقدر سخت بدونی اون که می خوایش نمی مونه که دلش یه جای دیگه است و همه وجودش مال اونه چقدر برای اون که جون میدی غریبه باشی بگی می خوام با تو باشم بگه می خوام که نباشی

سیاوش قمیشی (بیا برگرد) 17 Dec 2011 | 09:34 am

سلام دوستان امروز میخوام یکی از شعرهای بی نظیر استاد سیاوش قیمشی خواننده ی محبوب خودمو بزارم مگذار كه ياد مارا طعم تلخ اين حقيقت ببرد اين حقيقت است كه از دل برود هر آنكه از ديده رود بيا برگرد تا ...

هنجار دردناک زندگی 16 Dec 2011 | 05:06 am

بدان همواره ان کسی که برای رسیدن از همه چیزش میگذرد یک روزی تنهایت خواهد گذاشت این هنجار دردناک زندگیست

تا کی 14 Dec 2011 | 02:25 pm

تا کی حسرت عمری که رفت تا کی این زندگی بی هدف تا کی خون توی رگ منه تا کی روح توی این بدنه تا کی نرسیدم به جواب سوال تا کی میگذره جمعه هامون به انتظار تا کی ختم خوشی هامون به شکل بد تا کی پایان ...

خسته تر از همیشه 12 Dec 2011 | 02:14 pm

بازم مثل همیشه حس نوشتن ندارم خستم خسته از این مردم خسته از این شهر خسته از این دنیا دوست دارم برم زیر بارون چند دقیقه وایسم دوست دارم  برم توی سرما دو سه ساعت وایسم به سلامتی هرچی خسته است که ...

جملات عاشقانه 11 Dec 2011 | 06:28 am

در میان من و تو فاصله هاست گاه می اندیشم می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری تو توانایی بخشش داری دستهای تو توانایی آن را دارد که مرا زندگانی بخشد چشم های تو به من می بخشد شورِ عشق و مستی...

یه روزی 9 Dec 2011 | 02:49 pm

یــه روزی مـرغ وجـودت پراشـو قیـچـی میـکنه پرا رو میریزی تو بالش...آروم میگیری رو بالش هـنـوزم روی زمـیـن یــه بــهــونـه ای پـیــــــدا میــشـه گریه هات همه واسه اون...خنده هات همه واسه اون از مح...

محرم 8 Dec 2011 | 03:51 pm

شمیم عاطفه در کوچه ها رها شده است دوباره هر شب من رنگ کربلا شده است وزیده در همه جا عطر سیب حضرت عشق قسم به ساحت گریه قسم به ساحت عشق از زمین تا آسمان آه است می دانی چرا؟ یک قیامت گریه در راه است...

شکلات 6 Dec 2011 | 09:25 am

من یه شکلات گذاشتم توی دستش اون یه شکلات گذاشت توی دستم من یه بچه بودم؛ اونم یه بچه بود سرم رو بالا کردم ؛ سرش رو بالا کرد دید که منو میشناسه ! خندیدم ... گفت "دوستیم؟! گفتم " دوست دوست " گفت ...

Recently parsed news:

Recent searches: