Blogfa - eparham.blogfa.com - سلام

Latest News:

بوسه هایت 6 Jul 2012 | 08:20 pm

هنوز به نیمه راه هم نرسیده ایم که وقت خداحافظی است. با تو بودن عذابم می دهد وقتی که جداییمان پشت حصار همین واژه هاست و بوسه هایت که گرمیشان تاوان گناهم بودند و من که تاوان گرمی دستانت... به همی...

شروعت... 10 Jun 2012 | 10:49 pm

گم شده ام به راهی که شروعت نشده ام به همین سکون و سکوتت بر پیکر یک زن که بیرحمانه نفهمد سخنت را ایستاده-ام کسی بر نگاه چشمانت به همین شروع مرگم در خلسه دود و سیگار که دوباره تلخ شروع می شوم در گذ...

بشکنم 29 May 2012 | 03:34 am

عهد کرده ام دیگر شعر نگویم عهد کرده ام دیگر چشمانت را نسرایم کور شوم اگر در مستی چشمانت نسوزم عهد بشکنم امشب ک در من حلول کرده ای و مستم.

تلخ 17 May 2012 | 12:53 am

مرا به این سرزمین چه از حرف های ناگفتنی است؟ وقتی که در تو سکوت می‌کنم، که شکسته باشم سکوتت را و شکسته باشی قلبم را، به همین واژه های یک مرد، در سرودن حرف های ناگفتنی اش. به همین آخرین روزهای ب...

این شعر لعنتی 31 Jan 2012 | 01:29 am

وقتي در انتهاي چند متري جاده محو مي‌شوم، كه گم شده‌ام در جايي بين زمين و آسمان؛ وقتي آخرين مشت قرص‌ها را فروداده‌اي كه وا‍ژگانم كرخت شده‌اند و من سنگين شده‌ام در جايي بين زمين و آسمان. وقتي روح خ...

گستاخی 7 Dec 2011 | 01:41 am

حس ناگفته‌اي كه درون تو هست و من ديوانه‌وار آنرا خواهانم،مي‌تواند به من اين توان را بدهد كه نيانديشم، فكر نكنم. مي‌توانم به بازگشت به ساري فكر نكنم، مي‌توانم به درد نيانديشم. درد پاها و كمرم پس از تك...

زوزه 13 Nov 2011 | 02:43 am

برایم دست تکان ندادی که من اما ایستادم و در تو نگریستم که شروع دردهایم بودی پَستی را در تهوع دوباره ام یادآوردی تکرار شدم، تکراِ تکرارِ ... من، دیوانه ای که فرو رفته در مبل در چشمان قهوه ای ات و...

پاسخ 19 Oct 2011 | 12:41 am

آفتاب و آهن عرق و خاک خون و نفت ریل ها بر زمین جاری شدند شاهرگ های آهنی زمین سوت قطار از دور به گوش هایم رسیدند و من عاشق این ماشین آهنی دراز شدم. صفر دارم که شروع می شوم از صفر سفری و اقامتی...

ترک... 14 Apr 2011 | 09:19 am

سیب کارد نخورده‌ی من و خیسی لحاف از خون جاری‌ام که تو را می‌زایم اندوهی را به دنیا می‌آورم گرم می‌شوم حضوری از تو را که نیست از نشانه‌ات که هست بر شانه‌هایم سنگین و بغضی که ترکش بر پنجره‌های بس...

سیزده... 3 Apr 2011 | 08:54 am

سبزه ها را گره زدم به غمت غم از صبر بيشتر شده ام سال تحويل زندگيت به هيچ سيزده هاي در به در شده ام سفره اي از سكوت مي چينم خسته از انتظار و دوري ها سال هايي كه آتشم زده اند وسط چارشنبه سوري ها ...

Recently parsed news:

Recent searches: