Blogfa - fittin.blogfa.com - سیبِ تُرش
General Information:
Latest News:
... 16 Aug 2012 | 06:47 pm
از وبلاگ حرفه: راوی
دَرد 15 Aug 2012 | 02:05 am
گاهی آدم دردَش میآید. گاهی دلش میگیرد. گاهی دلش میسوزد. گاهی که خیلی دلنازک شده باشد، اشک میریزد. یا بهجایِ اشک، خنده میریزد. بلند. از تهِ دل. گاهی آدم، کمی که آدم باشد از خودش، از آدم بودن یا ...
بنمایههای فرهنگی زنستیزی و دیوانگاری زنان در ایران 14 Aug 2012 | 08:10 pm
... تحت تأثیر «دیوانگاری» زن که در اغلب جوامع، مبتلابه مردم بوده است، به زنان نیز اینگونه تلقین میشده که فاقد ارزشهای لازم انسانی هستند. یعنی همانطور که پای زنان در چین قالب گرفته میشده تا کوچک بما...
تنهایی 14 Aug 2012 | 09:20 am
تنهایی خاطرهایست که عذابت میدهد هر روز خاطرهای که هجوم میآوَرَد وقتی چشمها را میبندی متنِ کامل با ترجمه محسن آزرم را اینجا بخوانید.
Untitled 13 Aug 2012 | 09:18 am
اتفاق، رخ میدهد. کسی نمیداند چرا. کسی نمیتواند جلو آن را بگیرد وقتی که میداند، چطور. دردناکیِ ماجرا همینجا ست. مدتها ذهنم درگیرِ لحظه لحظههایِ زنی بود که یک شب، به بهانهی خریدنِ چند ساندویچ بر...
Untitled 12 Aug 2012 | 06:11 am
عشرتِ شبگیر کن می نوش کهاندر راهِ عشق شبروان را روشناییهاست با میرِ عَسَس عشقبازی کارِ بازی نیست ایدل سَر بباز زآنکه گویِ عشق نتوان زد به چوگانِ عَسَس دل به رغبت میسپارد جان بهچشم مستِ یار گرچه ...
مردِ مرده! 10 Aug 2012 | 02:39 am
این یادداشتِ ساسان شهرزاد بر مجموعهداستانِ «کلاغ» است. حکایتِ تکراریِ یادداشتِ تقریبا عصبانیِ یک خوانندهی مرد بر داستانهایِ یک نویسندهی زن. نویسندهی مطلب، در جایجایِ متن سوالاتی از من پرسیده که ...
نقدِ ادبی یا ... 9 Aug 2012 | 08:12 am
جایِ تاسفِ بسیار است که در نخستین سالهای قرنِ بیستویکم، وقتی در کشور ما صحبت از نقد ادبی میشود، هنوز اغلب تصور میکنند که منظور تحسین کردن نویسنده است یا مذمتِ او، یا شرحِ زبانِ آثار ادبی، یا استفا...
ادبیات و انقلاب 8 Aug 2012 | 02:49 am
ادبیات و انقلاب، نوشتهی یورگن روله، یکی از کتابهایی ست که باید خواند. این کتاب به بررسیِ تاثیرِ انقلاب بر سرنوشت ادبیات روسیه میپردازد و دامنهی بحث را به ادبیات سراسر جهان (1917 – 1960) میگستراند...
حسِّ گمشدگیِ 7 Aug 2012 | 11:07 am
... و چهرهی شگفت از آنسویِ دریچه به من گفت حق با کسیست که میبیند من مثل حسِّ گمشدگیِ وحشتآورم اما خدای من آیا چگونه میشود از من ترسید؟ من، من که هیچگاه جز بادبادکی سبک و ولگرد بر پشتِ بامهای م...