Blogfa - hamed48.blogfa.com

General Information:

Latest News:

سخنی از دکتر شریعتی 26 Apr 2013 | 03:05 am

کاش میفهمیدی اونی که برای به دست آوردن محبت تو حاضره تنش رو در اختیارت بذاره ... فاحشه نیست و اونی که بخاطر به دنبال خودش کشوندن تو تنش رو ازت میدزده باکره نیست... من به فاحشه بودن ذهن زنان باکر...

آینه 20 Oct 2012 | 06:18 pm

آینه پرسیدکه چرادیر کرده است؟         نکنددل دیگری اورا اسیرکرده است؟ خندیدموگفتم او فقط اسیرمن است.      تنها دقایقی چندتأخیر کرده است. گفتم امروز هوا سردبوده است شاید    موعدقرارتغییرکرده است. ...

خیانت 29 Aug 2012 | 05:33 pm

در حالِ عشق بازی بودیم که موبایلم زنگ خورد، سرم را از لای پاها درآوردم، دستم دراز شد و گوشی را که صدای زنگ دومش هم داشت در می آمد، از کنار تخت برداشتم، نگاه کردم، بر صفحه اسم حمید افتاده بود که بعید ب...

وفادار 8 Aug 2012 | 07:34 pm

پسر : ضعیفه! دلمون برات تنگ شده بود...اومدیم زیارتت کنیم! دختر : تو باز دوباره گفتی ضعیفه؟؟؟ پسر : خوب... «منزل» بگم چطوره !؟ دختر : واااای... از دست تو!!! پ: باشه... باشه...ببخشید «ویکتوریا» خوبه ؟ ...

روبات دروغ سنج 17 Feb 2012 | 10:55 pm

 يه پدري , یه روبات دروغ سنج میخره که با شنیدن دروغ سیلی میزده تو گوش دروغگو تصمیم میگیره سر شام امتحانش کنه پدر: پسرم، امروز صبح کجا بودی؟ پسر: مدرسه بودم روبات یه سیلی میزنه تو گوش پسره پسر: دروغ ...

نامه ای به یک فاحشه ! 19 Oct 2011 | 11:24 pm

راستی روسپی! از خودت پرسیدی چرا اگر در سرزمین من و تو، زنی زنانگی اش را بفروشد که نان در بیارد رگ غیرت اربابان بیرون می زند اما اگر همان زن کلیه اش را بفروشد تا نانی بخرد و یا شوهر زندانی اش آزاد شود ...

عشق تاریخ مصرف دارد ؟؟؟ 3 Aug 2011 | 04:33 am

امروز روز دادگاه بود ومنصور ميتونست از همسرش جدا بشه.منصور با خودش زمزمه كرد چه دنياي عجيبي دنیای ما. يك روز به خاطر ازدواج با ژاله سر از پا نمي شناختم وامروز به خاطر طلاقش خوشحالم. ژاله و منصور 8 سا...

خیانت 2 Mar 2011 | 03:22 am

مرد جوانی نزد پدر خود رفت و به  او گفت : -  می  خواهم ازدواج کنم . پدر خوشحال شد و پرسید : -   نام دختر چیست ؟   مرد جوان گفت : -   نامش سامانتا است و  در محله ما زندگی می کند . پدر ناراحت شد . صورت...

خانوم محترم 8 Jan 2011 | 08:40 pm

چند روز پیش تولدم بود ... تعداد کمی از بازدید کننده هام بهم تبریک گفتند . با یه داستان کوتاه بروزم ... نظر یادتون نره . عصر جمعه است و دلم گرفته . می زنم تو خیابون و از سرازیری توی بلوار پیاده میرم ...

پیرمرد 5 Dec 2010 | 02:54 am

يه مرد ۸۰ ساله ميره پيش دكترش براي چك آپ. دكتر ازش در مورد وضعيت فعليش مي پرسه و پيرمرد با غرور جواب ميده: هيچوقت به اين خوبي نبودم. تازگيا با يه دختر ۲۵ ساله ازدواج كردم و حالا باردار شده و كم كم دا...

Recently parsed news:

Recent searches: