Blogfa - karo0o.blogfa.com - اشعارو آثار منتشر نشده کارو
General Information:
Latest News:
لوچ 16 Mar 2012 | 10:20 am
دهقان پير ، با ناله می گفت : ارباب ! آخر درد من يکی دوتا که نيست ، با وجود اين همه بدبختی ، نمي دانم خدا چرا با من لج کرده وچشم تنها دخترم را « چپ » آفريده است ؟! دخترم همه چُز را دو تا می بيند ! ارب...
فریاد فریاد 13 Dec 2011 | 05:25 am
فرياد از اين دوران تار تيره فرجام. اين تيره دوراني كه خورشيد از پس ابر : خون ميفشاند – جاي مي – بر جام ايام ! فرياد ! فرياد ! از دامن يخ بسته ومتروك الوند تا بيكران ساحل مفلوك كارون هر جا كه اشك...
مناجات - 2 30 Oct 2011 | 03:20 pm
الا ! اي مهين مالك آسمانها كجا گيرم آخر سراغت كجايي ؟ غلام وفاي تو بودم _ نبودم ؟ چرا با من با وفا بي وفايي ؟ چه سازم من آخر بدين زندگاني كه ريبي است در بيكران بي ريايي چسان خلقت مهمل است اينكه ...
lمرگ نصیحتها 13 Sep 2011 | 12:13 pm
به هر كس – هر جا ، كوله پشتي گرسنه اش را ارائه داد ، نصيحت بارش كردند! كمال کوشش را كرد كه به جاي نان به روده هايش – به روده هاي گرسنه اش ، نصيحت بقبولانند ! هم روده ها خنديدند ..... هم نصيحتها.......
مرگ ماهيگير 7 Jul 2011 | 12:57 am
«1» آسمان ميگريست ... و بادها شيون كنان فرياد مي كشيدند : بريز ! ... اي آسمان ، اشك بريز!بريز كه هر يك قطره اشك تو در بيكران زمين ، ستوني بر بناي زندگيست . و آسمان ميگريست.... ميگريست ... در پهنه ...
آخرین نامه 14 May 2011 | 12:36 am
شش ماه تمام است که در کوچه و پس کوچه ها ویلانم این نامه انعکاس واپسین طپش قلب محنتبار یکی از هزاران زن بیگناه است که اجتماع ، در ظلمت شب احتیاج ، کلمه شرافت را از قاموس زندگیش ربوده است . این نامه آ...
عشق دروغ 9 Mar 2011 | 11:41 am
رفته بوديم که دور از انظار ديگران ، ساعتی با سرگردانی يک عشق بی پناه ، زير روشنايی مات ماه ، گردش کنيم ... آسمان کاملا صاف بود . مهذا ، پاره ابری سياه ، صورت نازنين ماه را ، در سياهی خود ناپديد کرد ....
خاطرات گذشته ... 3 Feb 2011 | 12:15 pm
تا بدانند سرنوشتش را درچه مایه بر چه پایه باید نهاد تصمیم گرفت خاطرات گذشته اش را بنگارد و به خدمت سرنوشت سازانش بگمارد ... عجبا ! دید که در کلبه نگون بختش - حتی برای نمونه – یک مداد هم ندارد ...
فریاد، فریاد 16 Oct 2010 | 03:49 am
فرياد از اين دوران تار تيره فرجام. اين تيره دوراني كه خورشيد از پس ابر : خون ميفشاند – جاي مي – بر جام ايام ! فرياد ! فرياد ! از دامن يخ بسته ومتروك الوند تا بيكران ساحل مفلوك كارون هر جا كه اشك...
کابوس 22 Jun 2010 | 06:26 am
من از همان نخستين روز تولد ، احساس كردم كه تيره بختم ... تنها خدا شاهد است و خود من ، كه از همان نخستين روز تولدم پستان مادرم با سرشكي شيرين كه اميدواران بزندگي شيرش مينامند به بخت سياه من ميگريست .....