Blogfa - khamoshi.blogfa.com - خاموشی پر صدا
General Information:
Latest News:
دریغا سهم من از زندگی قفس با حجم کوچک بود 11 Aug 2007 | 04:51 am
هیچ کس....... این شعرها دیگر برای هیچکس نیست نه! در دلم انگار جای هیچکس نیست آنقدر تنهایم که حتی دردهایم دیگر شبیه دردهای هیچکس نیست حتی نفسهای مرا از من گرفتند من مردهام در من هوای هیچکس نیست...
بیچاره ریشه گل سنگ....... 29 Dec 2006 | 12:22 pm
کتف های آبی..... کتف های آبی در ابتدای خدا نروییده تاول خشکش آه حتی امواج آبی و سبز را به یغما می برد و او جسارتی بی انتها را با متانت به کتف آبی خود رفو میکرد هر چند برایش حجم برکه محدود بود...
سکوت پروانه ای 17 Dec 2006 | 09:11 am
سکوت پروانه ای مثل دیگران نیستم که باور کنم تو نیز باور مکن که در باغچه ی سکوتمان ...
نامه ای از جنس دود 6 Dec 2006 | 07:42 am
ننوشتن برای چه....... دل تشنه ات را چند روز سکوت –سیراب نمیکند سکوت تنها سرابی ایست و تو همچنان تشنه میمانی( پوریا) نا مه ای از جنس دود...... مینویسم نامه ای با یاد تو...
هر گز دیگر به عشق تن ندهد مرد 28 Nov 2006 | 10:21 am
عشق....... خنجر اين بد - به قلب من نزدي زخم گر همه از خوب هيچ با دلتان بود دست نوازش به خون من نشدي رنگ ناخن تان گر نبود دشمني خون آلود ****************************** ورنه چرا بوسه خون چكاندم از...
تولدی دیگر........و این بار تهی از هیچ 7 Nov 2006 | 07:35 am
سلام این پیشی کوچولو با این دسته گلاش اومده تا گلاشو تقدیم همه ی دوستانی که زحمت اومدن به این وبلاگ و به خودشون میدادنو و منو تشویق به دوباره نوشتن کردندبکنه از همتون ممنونم و از شما دوستان خوبم که ...
منو به کی فروختی..... 18 Aug 2006 | 06:50 am
این وبلاگ هم شاید به آخر راه خویش نزدیک است.... این قسمتو تقدیم به همه ی دوستانم- تقدیم به اونایی میکنم که همراهم بودند به اونایی که چشماشون در راه هست و دلهاشون شکسته است تقدیم به چشمهایی که غرورش...
دیدی دلم شکست 3 Aug 2006 | 07:03 am
دیدی دلم شکست... دیدی دلم شکست دیدی که این بلور درخشان عمر من بازیچه بود دیدی چه بی صدا دل پر آرزوی من از دست کودکی که ندانست قدر آن افتاد زمین دیدی دلم شکست.... گمنامی گم نشده... میان همه ی...
این گل را برای تو چیدم 24 Jul 2006 | 07:20 am
این گل را برای تو چیدم.... این گل را برای تو چیدم. پیش از آنکه آن را بچینم در شکاف صخره ای روی دامنه ی پرشیب تپه ای که بالای رودخانه سر خم کرده و جز عقاب بلند پرواز را راهی بدان نیست، آرام آرام م...
جدایی 14 Jul 2006 | 08:26 am
طوفان.... طوفان از راه رسید و درهم کوبید زورق را زورق شکست و تکه های چوب روی دریا شناور بودند آنگاه موج با سردی جدا ساخت آن دو را......ـ(پوریا) برگ پاییزی... با بهار آمدو تابستان با ما بود و ...