Blogfa - kolochekhanom.blogfa.com - کلوچه خانوم
General Information:
Latest News:
زیارت 19 Aug 2013 | 09:41 pm
تو دلم ولولست واسه رفتنش! این جمله کلیدی رو بعد شنیدن خبر انفجار لبنان گفتم. هوای رفتنه از سرم بیرون نمیره و این ولولهه با اتفاقات این مدلی نه تنها خاموش نمیشه که بدتر آتیشش میره بالا. دروغ نگفتم اگه...
Untitled 5 Aug 2013 | 07:13 am
انباری خونمون به اندازه انباری 70 متری خونه های قدیمی پر از خاطراته. بابا هرچی میتونسته وسایل جمع کرده و انباری تا جا داره پر از وسیله ست اگه مامان نبود احتمالا محل زندگیمون به انباری تبدیل م...
کودکی در روزهای اغاز 23 سالگی 24 Jul 2013 | 07:25 am
نشسته بودیم روی سرازیری چمن ها و ساعت نزدیکای یک شب را نشان میداد. دختر عموی جیغ جیغویم که فقط همین یک ویژگیش به من رفته روی زیر انداز سر میخورد و عمو از پایین پاهایش را میکشید و صدای جیغ خوش...
ماه خوبی ها 13 Jul 2013 | 07:20 am
داشتم برای بابا و داداش توضیح میدادم که انواع سوسک ها به مدل پاهاشون باهم فرق میکنن... ادای پای سوسکارو درمیاوردم و توضیح میدادم از بینشون من فقط اونی که پاهاش جمه و یک سانتیمتر هم نمیشه و...
برای دل بی قرار بی مرهم 4 Jul 2013 | 07:32 am
با همه ی خوش بینی به خواب چند شب پیشم خوابی که توش یه بچه ی دیگه به جمع چهارنفرمون اضافه شده بود و من فارغ از حرفهای خاله زنکها چشم دوخته بودم به هدیه ی خدا... و از خواب بیدار شدن بعدش... و ...
کش مکش ها 23 Jun 2013 | 07:35 am
به طرز خنده اوری تمام مسیر های ارتباطی، اول صبح قطع شد. اسمسی در رابطه با یک طرفه شدن گوشی و پایان شارژ نت و تمام شدن اعتبار کارت عابرم درست در اولین روز چهارمین ماه سال! قرار بود روز افتض...
یک روز دوست داشتنی 20 Jun 2013 | 08:36 pm
نشسته بودیم دور میز بزرگی و حرفهای معمولی میزدیم. حرفهایمان که ته میکشید یا به جایی میرسیدیم که زبان هم را نمیفهمیدیم لبخند میزدیم... حرف ها لبخند نداشتند، لبخندهامان پر از حرف بود ما ب...
رای مارو پس بدین! 16 Jun 2013 | 05:40 am
چهار سال پیش جشن پیروزیمون با وایسادن جلوی بعضی کج فهمی ها و شایعه ها و ریختن تو خیابونا حروم شد. در واقع جشنی نداشتیم...همش داد زدیم نتیجه ی حاصله، رای ملته امسال داریم جشن دیگران رو نظا...
دلنامه 13 Jun 2013 | 07:02 am
قرآن توی کیفم... یک بطری آب و دلی که تا لبریز از غصه های دنیا نشود تنگ آن دنیا و آدمهای آسمانیش نمیشود کوله ام را پر میکنم میروم مینشینم بالای سنگ های مانده از نام و نشان آدمهای...
یک روز بهاری زیبا 3 Jun 2013 | 05:55 am
رفتم روی ترازو. عقربه ها دقیق روی عدد 56 و 200 گرم بود که ترازو شروع کرد به سوت زدن. یعنی همینی که هستی، برو پایین!..یکی از جمله اهدافم برا رفتن به کلاس و کشیده شدن پایم به کانون همین ت...