Blogfa - kootook.blogfa.com - کوتوک
General Information:
Latest News:
توهم 29 Dec 2008 | 11:15 pm
خب به خاطر استقبال زيادي كه از شعر قبليم شد يك شعر كه در دست احداث است رو مينويسم... غلطيده به خاكيم و هراسان كه ز ديوار نيافتيم صفريم و شتابان كه ز مقدار نيافتيم عمريست كه در گوشه غمخانه رهاييم م...
بهمن ماه و سی سالگی 20 Dec 2008 | 11:24 am
می رسد ز راه فصل تازه ای... بعد یک بهار سرد یک بهار تلخ و زرد یک بهار بی نسیم بی شکوفه پر زبیم فصل میوه چیدنم ز راه می رسد ای دریغ و درد ....بی شکوفه میوه ای نمی رسد .... حاصلی نداشت فصل ...
عید قربان 10 Dec 2008 | 06:42 am
امروز عید قربان بود.... عجب عید خوبی بود!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!..... خب همین که قربانی نشدیم جای شکرش باقی است... تا عید قربان سال بعد هم خدا بزرگ است.....
همسفران 6 Dec 2008 | 07:35 am
غروب جمعه ، تهران بدون شک بی خبری و خوش خبری اگرچه ماندن دلچسب نیست ولی رفتن هم آسان نیست.... راه دراز است وباریک.. و من به همسفرانم دلخوشم .... ما همسفران خسته و بی رمق به انتهای سفر امیدواریم..........
Untitled 28 Nov 2008 | 10:02 am
این هفته پیراهنم رو اتو نکرده رفتن سر کار و هیچ اتفاقی هم نیفتاد... چقدر تو زندگی ما مسایل بی اهمیت رو جدی میگیریم...... شابد اگه خیلی کارهای دیگه هم که حالا انجام میدم الکی باشد... تا میشه لاید ساده ...
Untitled 25 Nov 2008 | 10:53 am
بعضی وقتها فکر می کنم اگه پول مهم است اون وقت کسانی که با 200 هزار تومان حقوق در ماه زندگی می کنندبا چه امیدی زنده اند؟ وقتی پس انداز یکسالشان 1 میلیون هم نمی شود....... حتما پول خیلی خیلی مهم است ......
Untitled 22 Nov 2008 | 09:54 am
امروز جمعه بود . فردا شنبه است..... از امروز دیگه لباس اتو نمیکنم.......... به کسی هم ربطی ندارد.......... قاطی
كوتوك تنها 20 Nov 2008 | 03:20 am
مدتي اين مثنوي تاخير شد.... و خواهد شد دوباره نيز هم... هر كدوم از ما تو يه نقطه از اين خاك غريب مشغول رتق و فتق امور خودمون هستيم. ديگه كسي به اين كوتوك وامونده سر نميزنه ... امان از دست اين زندگي.....
Untitled 20 Aug 2008 | 12:04 pm
حسرت همیشگی حرفهای ما هنوز ناتمام... تا نگاه می کنی: وقت رفتن است بازهم همان حکایت همیشگی ! پیش از آنکه با خبر شوی لحظه ی عزیمت تو ناگزیر می شود آی... ناگهان چقدر زود دیر می شود! (قیصر امین پور...
Untitled 20 Aug 2008 | 12:02 pm
سفر ايستگاه قطار میرود تو میروی تمام ایستگاه میرود و من چقدر سادهام كه سالهای سال در انتظار تو كنار این قطار ِ رفته ایستادهام و همچنان به نردههای ایستگاهِ رفته تكیه دادهام! (قیصر ام...