Blogfa - raha-ashegh67.blogfa.com - سکوت سپید کاغذ

Latest News:

Untitled 8 Aug 2013 | 07:36 am

اخرین سحر ماه رمضان چقدر  دلشکسته ام و نا امید خدایا چرااااااااااا? دیگه حوصله نوشتن هم ندارم حتی گریه کردن فقط سرکشته و نامیدم پس کی به دادم میرسی  بی معرفت  بگو کی?

Untitled 20 Jun 2013 | 08:25 pm

خدایا خواهش می کنم  نذرمو  قبول کن

کاش.. 9 Jun 2013 | 06:50 pm

گاهی گردش پرگار تقدیر در دست تو نیست ... باید بنیشینی و نظاره کنی ... اما "مرکــــــــــــــــز" را ...که درست انتخاب کرده باشی ... "دلت قرص باشد"...دیگر هر چه می خواهد بچرخد ... هر چه می خواهد بچرخد ...

کاش.. 9 Jun 2013 | 06:50 pm

گاهی گردش پرگار تقدیر در دست تو نیست ... باید بنیشینی و نظاره کنی ... اما "مرکــــــــــــــــز" را ...که درست انتخاب کرده باشی ... "دلت قرص باشد"...دیگر هر چه می خواهد بچرخد ... هر چه می خواهد بچرخد ...

Untitled 4 May 2013 | 12:40 pm

چفدر دلم گرفته چقدر خسته ام  از بودنم خسته ام از این حس   بد تحقیر خسته ازلبخندهایی که در پشتش دنبایی از درد نهغته است و کسی نمی داند  چه تلخ است تحمل این درد خدایا رهایم کن از این ببهوده گریستن....

دلگیرم 19 Aug 2012 | 03:36 am

Untitled 18 Aug 2012 | 11:56 am

دلم گرفته شاید دوس ندارم ماه رمضون تموم بشه خدایا یعنی تا سال بعد هستیم که بتونیم روزه بگیریم؟ چه جوری رقم زدی سال بعد رو برام؟ دلم گرفته......................... خودت هر چی صلاح بدونی...

Untitled 11 Aug 2012 | 11:33 pm

من با عشق آشنا شدم وچه کسی این چنین آشنا شده است؟ هنگامی دستم را دراز کردم که دستی نبود. هنگامی لب به زمزمه گشودم که مخاطبی نداشتم. وهنگامی تشنه ی آتش شدم، که در برابرم دریا بود و دریا و دریا......

Untitled 6 Aug 2012 | 03:16 am

شب آرامی بود می روم در ایوان، تا بپرسم از خود زندگی یعنی چه؟ مادرم سینی چایی در دست گل لبخندی چید، هدیه اش داد به من خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجا لب پاشویه نشست پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی دا...

Untitled 23 Jul 2012 | 10:50 pm

ایوان تهی است وباغ ازیاد مسافر سرشار دردره آفتاب سر بر گرفته ای: کنار بالش توبیدسایه فکن از پا درآمده است دوری تو از آن سوی شقایق دوری درخیرگی بوته ها کو سایه لبخندی که گذر کند؟ سنگریزه رود بر گو...

Recently parsed news:

Recent searches: