Blogfa - rouyesh.blogfa.com - دوست داشتن دست های تو

Latest News:

Untitled 15 May 2013 | 05:54 pm

مثل برف سپيد بودي مثل ابر پربار  . . مثل آسمان وسيع بودي مثل دريا عميق . . مثل شب پر راز بودي مثل ماه زيبا . . تو دست در دست من قدم مي زدي در بي نهايت  . . تو چشم در چشم من حرفها مي ...

Untitled 16 Apr 2013 | 07:27 am

اين ظلم تا كجا ادامه خواهد يافت؟! خانه فقير است و دستهاي تو خالي . . . و سكوت همنشين لحظه هاي دردناك پيچيدن صداي او در حفره هاي هزار توي جمجمه ات. . . سيطره ي اين بيداد تا كجاي اين بي ...

Untitled 4 Apr 2013 | 07:48 am

دنیایمان ای کاش دوباره رنگی شود . . . خنده در خیابانها بدود . . و دست ها یکدیگر را پیدا کنند . . خاکستری رخت بر بندد از این روزها و سرزمین من نفسی عمیق در هوایی تازه را تجربه کند . . . ...

Untitled 2 Apr 2013 | 10:02 am

اين تنهايي ي بي پايان را با كه قسمت كنم ؟ خدايا . . مي بيني ؟‌ ابليس چگونه نام تو را به بازي گرفته است تا انسانها خود خويش را به تباهي كشند  . . من در شگفتي ي زاده شدن يك ابر نو اختر غ...

Untitled 22 Mar 2013 | 06:25 pm

با بهار بیدار می شوم . . . از خمیازه ی کشدار میله ها از کابوس قندیلهای ظلم . . از روزها و لحظه های سیطره ی خفقان و سکوت . . بیدار می شوم دست در دست بهار وجود عاشقم سراسر جوانه می زند و...

Untitled 16 Mar 2013 | 04:42 pm

جهنم چه سرزمین سوزان بزرگی ست و بهشت چه وسعت کوچکی دارد ! ما از یک خون و یک خاطره بودیم . . . و دیگران همه در اندیشه ی ساختن سیاره ای بودند که پایه های آن بر هیچ استوار بود . . . صورت هایش...

Untitled 9 Mar 2013 | 06:25 am

برای تو که دیگر . . از آن من نیستی . . .................................................... کاش در آغوش تو . . می مردم . تنها جایی که لحظه هایش آکنده ام می کرد از فراموشی ی عمیقی که دردهایم...

Untitled 7 Mar 2013 | 03:43 pm

می بینی . . . ؟ در دستهای لغزنده ی ما همیشه تنها حسرت آنچه در آن بیشتر می فشاریمش باقی مانده است ! (امیر بابک یحیی پور) 17/12/91

Untitled 5 Mar 2013 | 07:17 pm

تخته سياه شعله زد دست هاي تو مي سوخت . . بخاري كهنه . . نفت مي ريخت چشم هاي تو مي سوخت . . كتابها گر مي گرفتند ، صندلي ها و ميزها مچاله مي شدند . . فرياد تو به ديوارها و درهاي بسته مي خورد ....

Untitled 4 Mar 2013 | 08:52 am

. . . چگونه تندیس تو را بسازم از پس اینهمه کلمه . . .؟ چگونه طرح بزنم . . . ؟ به رنگ بیامیزم نگاهی را که ندیده مریم وار از صلیب به پایینم کشیده و عاشقانه به آغوش تپه های تنهایی ی مرا ...

Recently parsed news:

Recent searches: