Blogfa - saheletanhaee.blogfa.com - ساحل تنهایــــی من
General Information:
Latest News:
اولین بهار... 20 Apr 2009 | 03:46 am
تاریخ آخرین پست را که نگاه می کنم تازه می فهمم حدود 2 ماه می شود که چیزی ننوشته ام... شاید نوشتن را از یاد برده ام ...یا شاید هم اینجا را!!! اما هر چه هست دردها و دغدغه ها هنوز مرا ترک نکرده اند...کم ...
Untitled 16 Mar 2009 | 02:48 am
...
سپندارمذگان... 18 Feb 2009 | 02:09 pm
در حیاط خانه ی ما زیر نور ماه نشسته ایم و از امروز حرف می زنیم...امروز روز عشق ایرانی است... از وقتی آمدی دلم می خواهد یکریز سرت غر بزنم...آخر چطور دلت آمد چنین شبی را دیر بیایی؟؟؟ کادوهایمان را به ...
خاطره ی تلخ... 6 Feb 2009 | 05:59 am
هر چه میخواهم اینجا چیزی از دردهایم ننویسم نمی شود...هرچه میخواهم لحظه های تلخ را ثبت نکنم نمی شود... دیشب خانه ی عمو...دیدن فیلم های شادیمان...و دیدن مادربزرگ نحیف و مهربانم در فیلم...و دوباره پی بر...
یلدای با تو... 21 Dec 2008 | 04:04 pm
خوشحالم که بعد از یک غیبت طولانی و ننوشتنی که دلیلش برای خودم هم چندان روشن نیست دارم از شادی ها و روزهای خوب می نویسم. امشب یلدا بود...یلدایی که با یلداهای سال های قبل فرق داشت..اولین یلدایی که با ه...
مادربزرگ... 17 Dec 2008 | 05:30 pm
خوابم نمی برد... 2 شب است کارم شده گریه و مرور گذشته ها... دعا کنید... دعا کنید خوب شود... او یادگار گذشته های خوب است... دعا کنید...
12 مهر... 2 Nov 2008 | 10:55 pm
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 یک ماه قبل: هنوز خوب یادم هست... روزی که برای نخستین بار دست های ما یکدیگر را در آغوش کشیدند!!! با شرم و شاید هم ترس لمست کردم...دست هایت...
11 مهر... 1 Nov 2008 | 08:50 pm
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 یک ماه قبل: هنوز خوب یادم هست... از اضطراب و دلهره و ترس در حال خفه شدن بودم.....
باران می بارد امشب... 30 Oct 2008 | 10:45 am
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 اولین باران پاییزی پارسال را هنوز به یاد دارم...آذر ماه بود...بیدار بودم و طبق معمول بی خواب.تا صدای چک چک قطره هایش را شنیدم بی تاب شدم.هما...
در آغوش تو... 29 Oct 2008 | 05:50 am
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 تو را نگاه می کنم که خفته ای کنار من پس از تمام اضطراب عذاب و انتظار من تو را نگاه می کنم که دیدنی ترین تویی و از تو حرف میزنم که گفت...
