Blogfa - samaneh1363.blogfa.com - سمانه
General Information:
Latest News:
می خوام بفهمه تو زندگی گنجهایی هست که قابل دست یافتن نیست.... 22 Nov 2007 | 03:01 pm
ببخشین دوستای گلم الان که مینویسم شب سه شنبه است.... (البته متنو بعدا الان شب پنج شنبه شب میلاد امام رضا دارم تو وبلاکم می ذارم) تولد امام رضا مبارک.... (راستی می دانستین اسم مادر امام رضا (ع) هم ...
.....اما قلبم را به بیگانه نمیدهم 23 Oct 2007 | 03:11 pm
سمانه میخوام اینو بدونی: "سینه ام را می شكافم ، قلبم را می كشم، حتی زبانم را می برم،. لبم را می دوزم ،اما قلبم را به بیگانه نمی دهم. دكتر علی شریعتی" يکی بود، يکی نبود! اونی که بود تو بودی،اونی که...
عشق چیست؟ 21 Oct 2007 | 02:05 pm
عشق چیست؟ عشق یعنی...... " تو چشای کسی که تمام عشقت رو ازت دزدید و به جاش یه زخم همیشگی رو قلبت هدیه داد زل بزنی و به جای اینکه لبریز کینه و نفرت شی حس کنی که هنوزم دوسش داری" ........................
سلام بر همه عاشقان....شعرهای معین.....تا جایی که تونستم... 19 Oct 2007 | 04:10 pm
سلام... سلام بر تمام عاشقان سلام بر هستی سلام بر تمام زجر کشیده ها... سلام بر تمام کسانی که له شان کردن سلام بر تمام کسانی که آه شان جز خدا کسی نداره ... سلام بر غرور های اگد مال شده... سلام بر...
الان اذان میدن... 18 Oct 2007 | 05:17 pm
الان اذان میدن و من با چشمای گریان دعات میکنم ...قبول شدی... از خدا با همه وجودم سپاسگذارم خدایا شکرت... ............................................................................................
من پذيرفتم شکســــــــت خويش را ... 17 Oct 2007 | 02:00 pm
من پذيرفتم شکســــــــت خويش را پندهاي عقل دور انديش را من پذيرفتم که عشق افسانه است اين دل درد اشنا ديوانه است ميروم از رفتن من باش شــــــــــــاد از عذاب ديدنم ازاد باش گر چه تو زودتر از من م...
حافظه عشق تا کجاست؟ 17 Oct 2007 | 01:50 pm
حافظه عشق تا کجاست؟ تا کجا؟ تا کی؟ این گریه ها چرا ولم نمیکنن؟
"میان پنجره و دیدن همیشه فاصله ای ست" 17 Oct 2007 | 01:45 pm
"میان پنجره و دیدن همیشه فاصله ای ست" "یک پنجره برای دیدن یک پنجره برای شنیدن... ...یک پنجره که دست های کوچک تنهایی را از بخشش شبانه عطر ستاره های کریم سر شار می کند... ...یک پنجره برای من کافی...
تو کی هستی سمانه... 17 Oct 2007 | 01:41 pm
گفـتم ایـــــن لحــــــظه ی آخر واســـــه مــــــن هنوز ســواله چرا دل من واست تنگ میشه تویی که بعضی وقتا سنگی...آنقدر سنگ که میترسم... تویی که بعضی وقتا آنقدر مهربانی که عین فرشته...
يادته يه روز بهم گفتي هر وقت خواستي گريه کني برو زير بارون که نکنه نامردي اشکاتو ببينه و بهت بخنده … 17 Oct 2007 | 01:36 pm
اینم .... قشنگه... نه.... يادته يه روز بهم گفتي هر وقت خواستي گريه کني برو زير بارون که نکنه نامردي اشکاتو ببينه و بهت بخنده …گفتم اگه بارون نيامد چي؟ گفتي اگه چشماي تو بباره اسمون گريش ميگيره …گف...