Blogfa - zanadamnist.blogfa.com
General Information:
Latest News:
Untitled 25 Feb 2008 | 03:24 am
بدرود تا سلامی دیگر عشق .... دلهای ما را به هم گره زد و مــعنای " از صمیم قلب " زینت بخش پیامهایــمان شد و من امروز که دل در گرو مهر تک تک شما بسته ام با امیـد به اینکه همیشه عاشق بوده و برای دیگر...
Untitled 14 Feb 2008 | 04:12 am
عشقت چــه انسانی است ! چقــدر واقــع بیــنانه است . چــقدر پـاک است . چقــدر حرمت دارد ...... این عشق ! به به ..... چقــدر انـدازه نـگه داشــته ای . چقــدر خویشــتن دارانـه است . عجب عشقی است ای...
Untitled 4 Feb 2008 | 11:37 pm
نمی دانم در خواب بودم یا بیداری ! من ایستاده بودم . تنهای تنها و در مقابلم ، جاده ای باریک و نا هموار بر بستر زمین جا خوش کرده بود . جاده ای طولانی که در آن انتها ، سینه آسمان را به بیکرانه زمین پیوند...
زنده باد عشق 3 Feb 2008 | 11:40 pm
عشق مقصد نیست ، نقطه ای برای عزیمت است ! هرگز نیروی شگفت آور عشق در ایجاد انگیزه های شگرف ، برای دست یابی به اهداف متعالی را از یاد نبرید . درهمان اولین نگاه ، ..... به نیروی خارق العاده عشق ، ایمان...
Untitled 3 Feb 2008 | 03:42 am
مجــموعه چــهار جــلدی کاریــکاتور ها و جـــملات عــاشــقانه سعید نژاد سلیمانی را می توانید از کتابفروشی موزه هنرهای معاصر تهران ، خانه کاریکاتور و کتابفروشی خانه هنرمندان ایران بخواهید . برای دوست...
Untitled 3 Feb 2008 | 03:20 am
مجــموعه چــهار جــلدی کاریــکاتور ها و جـــملات عــاشــقانه
با تو خواهم بود ! 2 Feb 2008 | 10:43 pm
روز از پشت توده ابر می کند ، سلام شب در نهایت ایهام می شود ، تمام خورشید بر همهمه گله های ابر می کند ، نظر چنگ درخت راش سینه شاداب آسمان می دهد ، خراش عشقی میان دو لب ، نقش می زند با نوا...
برای آخرین بار 29 Jan 2008 | 12:16 am
لحظاتی بعد..... جسد بی جان تو را ، از زیر تخت خواب بیرون می کشند . هیچ کس جلو نمی آید . هیچ کس چیزی نمی گوید و سکوتی که سرشار از ستایش توست ، شدیدآ حکومت می کند . تو.......آنجا ، آرام و بی صدا ، مرد...
دوستت دارم ! 9 Jan 2008 | 10:33 pm
مثل یونجه دوستت دارم . دوستت دارم . دوستت دارم . دوستت دارم . دوستت دارم . دوستت دارم . دوستت دارم . دوستت دارم . دوستت دارم . دوستت دارم . دوستت دارم . دوستت دارم . دوستت دارم . دوستت دارم . دوستت...
من میمیرم ! 8 Jan 2008 | 10:54 pm
من میمیرم .می دانم که زیاد زنده نخواهم ماند . شاید صبح یکی از همین روزها، زوزه باد پیـــام آور مرگم باشد و یا کلاغ دزدی که این روزها، بر سر بام، ظرف خالی صابون را می پاید .کسی چه می داند ! آری زیاد...