Blogfa - zeynabarabi.blogfa.com - نیم دری
General Information:
Latest News:
از قافله جا ماندم 9 May 2010 | 08:15 am
همیشه لحظه ای فرا می رسد که باید تصمیم بگیریم به رفتن یا ماندن! چه سخت است تصمیم گرفتن به رفتنی که نمی دانی سرانجامش کجاست؟ و ماندنی که سرانجامش تنهایی است! ترس؟!!!! تنها عامل بازدارنده ، ترس از گذ...
تنها یک لحظه 25 Apr 2010 | 06:16 am
تا حالا دقت کردید چرا با دست راست به قلبمان ضربه می زنیم؟ این ریتم؛ تلنگوری است که چشممان دست از خجالت بردارد و خود را با قطراتی گرم و شور شفاف کند؛ تا شاید برقی بزند و قلبی دیگر را بلرزاند. این حسی...
زن نظاره گر روزگار 11 Apr 2010 | 08:23 am
دير زماني است كه زنان تكيه بر ديوار ها و درها نظاره گر دنياي بيروني و درونيشان هستند. هميشه در انتظار ند. يكي انتظار پادشاه خانه اش، ديگري جگر گوشه اش و يا ديگراني در انتظار روياي دست نيافتنيشان روزها...
Untitled 10 Mar 2010 | 12:02 am
سلام به تمامی دوستان عزیزی که در این مدت مرا همراهی نموده اند. این روزها من به شدت گرفتار کارهای مختلف هستم و پوزش مرا بپذیرید. به امید خدا در اولین فرصت که مطمئنا پایان سال می باشد با یک مجموعه عکس ...
جاده... 8 Feb 2010 | 08:34 am
حكايت جاده؛ حكايتي است قديمي، هميشه بوده و هست، چرا كه جاده يعني جا پاي آدمي، يعني كه انساني ديروز، امروز و يا فردا از آن خواهد گذشت يا گذشته است. به جراءت مي توان گفت كه تمامي انسانها بارها از جاده ...
تولدي دوباره... 2 Jan 2010 | 11:48 pm
سالها با جريانات مختلف آب در حركت بود و هميشه در حال خدمت رساني به همسفرانش. و سالها كار؛ تنها با يك پيكره فلزي كوچك كه نه دست دارد، نه پا، نه قلب، نه مغز، نه زبان، نه گوش ، و حالا خسته، تنها در خلو...
فال ... 17 Dec 2009 | 11:28 pm
در طول زندگي چندين و يا شايد هزاران بار اين جمله را شنديده ايم " فالتو بگيرم " براستی فال زندگي آدمها رو واقعا ميشه گرفت؟ زندگي كه هر ثانيه اش سرشار از شگفتي و سرگرداني است. اونم با چند تا پرنده دس...
زندگی... 22 Nov 2009 | 10:51 pm
سالهاست كه با همديگه زير يك سقف زندگي مي كنيم هر روز اون ميره دريا و من تو خونه، هر دو كار مي كنيم و شبها، شكر خدا... وقتي اومد خواستگاريم هم مي خنديد من سرمو زير انداختم نه بخاطر اهل روستا كه مي...
او و عادتهایش ... 21 Oct 2009 | 01:35 am
جوانتر که بود همیشه عادت داشت کتش را به میخ بکشد. البته آن موقعه ها کتش نو بود و رنگ سرمه ای کتش روی دیوار سفید خودنمایی می کرد دستی به ریشهای مشکیش می کشید و کلید مغازه اش را نیز به میخ بعدی آویزان م...
دست ها و ... 27 Sep 2009 | 07:43 am
فقط نگاهی به دستها بیندازید، اونوقت انبوهی از کلمات و احساسها پشت سرهم در ذهن شما تکرار می شوند و شما می توانید حتی از طریق خط و خطوط دستها پی به درونیات انسانها ببرید و ... خلاصه تا دلتون بخواد علم ...