Blogsky - arastatalis.blogsky.com - ارسطاطالیس
General Information:
Latest News:
Untitled 18 Jul 2010 | 10:36 am
اینان که درد را بر خانه ها تقسیم می کنند و چهره های درهم شان را بر چشمهای معصوم کودکان تحمیل می کنند اینان که حامیان سرخوش مرگ در کوچه های پر تلاطم آزادیند لابد ندیده اند لبخندهای پر نشاط سبز اینا...
Untitled 11 Apr 2010 | 02:23 pm
من امشب بر تلاطمهای مواج سیه چشمت سفر کردم گسیل برق چشمانت ولی انگار گسسته قایق مبهوت حیرانم من امشب چون سرابی از تو می بینم که بی پایان مرا تا شعر می خواند بمان آنجا٬ نرو از من٬ که از شب چون سکو...
تقدیم به خون نشستگان 9 Feb 2010 | 08:49 am
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA ای خون من داروی تو فریاد من موسیقی تسکین تو، ای دشنه ات بر قلب من آرامشی بر قلب تو، ای نعش در خون آغشته ام یا جسم بر خاک آلوده ام فرش جلال و...
شب صد ساله 2 Jan 2010 | 02:20 am
هراسانم به هر ضربی، صدای کوبش پایی به چوبی سست می لرزاند تن نیم بند نازک دلگیر دستانم و چشمانم به هر دخمه ای کوچک گمان و وهم دیو می دارد هراسانم به هر لرزیدن جنبنده ای کوچک که شب چون زاغه ای مترو...
ندای ما 24 Jun 2009 | 06:04 pm
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA چه فرجامی هوس آلود صباحان همشکلست و بی ریشه نگاهی خفته و بی جان زبان محبوسست و خونمرده و آوای هراس آباد که می کوبد به سندانی سراسیمه قدمها پس...
چشمان بارانت 26 Nov 2008 | 07:01 am
درونم خاکستری لبریز قلیان است و لیکن نیستم شایسته طغیان این آتش که این پیرتن را نخواهد کرد گلستان هجوم لشکرآتش واگرچه سخت سردِ زمستان است و می سوزد بدن ازخشکی سرما تو بر کن شعله ای از مجمر این تن...
دیوارها 14 Nov 2008 | 03:43 am
من به نفرین دیوارها مبتلا تا چه کردم در پس این ماجرا اینکه بیزارم از این دیوارها اینکه می گویم چه دوراست این راهها اینکه بازاست بازهم پنجره برسنگها آسمان را که زندانی کرده اند ماه راهم٬ ابرها هم...
تنهایی 28 Oct 2008 | 01:44 am
نگاهم کن چه سنگین بر قدمهایم ببین سنگفرش کوچه می ساید به زیر بغض کفشانم در این شب گلوگاه پر سایه درندشتی تهی از آدم و خانه مه آلوده و وارفته به دالون تنهایی نه مهتابی نه شبتابی صدای شب جیغ تن ...
شاعری 21 Oct 2008 | 12:30 am
شاعری این نیست که بر سر منبر بفروشیم با گریه و آه شاعری مردن نیست شاعری لقبی نیست که به یغما ببریم شاعری شغل شریفیست٬ نان ندارد هیچ شاعری پر کردن جیب است از بخشیدن نان شاعری پر کردن ظرف است به هر...
صبح است٬ گلویی تازه کنم 16 Sep 2008 | 08:14 am
دیر چندیست هوا مسموم است شب پر از بی خوابی بوف ریه ام می تپد از خاک غلیظی نمناک نفسم حبس در شریانی مسلول واژه زندگیم می گذرد در گذران بوی حریقست کز تب کرده تنم می آید من در این تَنگِ هوا پی یک ت...