Persianblog - havva12.persianblog.ir - فروش نهال
General Information:
Latest News:
من حوا هستم، یک بد حجاب! 5 Sep 2012 | 06:09 am
1. داخلی. اتاق نشیمن. نور صبحگاهی. صدای جوشیدن آب. «میم» چادر سیاه را تا می کند و می گذارد توی کیف اش. «ف» از اتاق بیرون می آید: من حاضرم. بریم؟ میم نگاهی به مانتوی سیاه و بلند ف می اندازد: ای بابا.....
باد در موهایش 26 Jul 2012 | 09:49 pm
اصلن مو را برای همین ساخته اند. که من بروم زیر دوش و یکدفعه بوی مارلبروی قرمز و ادکلن تو بزند توی بینی ام...و هی دلم نخواهد شامپو بزنم... و هی ندانم که این موهای لعنتی چطور 24 ساعت این همه چیز را توی ...
آخرین کشیک 12 Jul 2012 | 02:43 pm
معده ام میسوزد. مرد هنوز دارد بد و بیراه میگوید. باسلام و صلوات آمده بود و میخواست فشارش را بگیرم. من هم فرستادمش پی قبض.بدم میآید. میآیند و مینشینند که : حالا یه فشار بگیر دیگه... از این طلبکا...
coffee, wind and cigarettes 19 May 2012 | 08:40 pm
36 ثانیه طول کشید. چراغ سبز نشد،از آنجا فهمیدم که آنطرف چهارراه 48 بود و به 12 رسید. فندک را گذاشتم روی کولر و 50 را دیدم که شد 49 و 48 و دیدم اش. پژوی نقره ای. حتا عینکش را دیدم. نمیدانم چطور از آن ف...
اُشتُک بَلاگُک* 8 May 2012 | 11:13 am
1.بسته کاری کردن: مونتاژ کردن غلط فهمی :سوء تفاهم رخصتی: تعطیلات جان شویی: حمام کردن صفا کردن: پاک کردن ... فرهنگ «دری- فارسی» را می خوانم و لذت میبرم. یاد مریض های افغانی میافتم. دیگر یاد گرفت...
حدیث مکرر زنانگی... 12 Apr 2012 | 11:02 am
از زن بودن خودم متنفرم. سومین بار است دخترک را میبینم. قبل از اینکه روی صندلی بنشیند، اسمش را توی دفتر می نویسم و جلوی آن مینویسم: حمله هیستری. می گذارم حرف بزند. از قلبش بگوید که درد می کند. از ا...
لطفن برداشت نکنید!! 20 Feb 2012 | 12:49 am
اسمش را نمیدانم.از همین پلاستیک های طرح داری است که میچسبانند به پنجره ها. سعی میکنم یک جوری بچسبانم اش که حباب هوا زیرش گیر نکند. نمیدانستم پنجره آشپزخانه دید دارد. تا وقتی که مامای درمانگاه گوشه...
بنشینم و صبر پیشه گیرم 12 Feb 2012 | 10:38 pm
چیزی یادم نمیآید. کسی به من یاد نداد چطور "زن" باشم. کسی یاد نداد از زن بودنم لذت ببرم. مادرم از کل زنانگی به من یاد داده بود که :« هیچ وقت نباید جلوی شوهرت آرایش کنی!» و من البته هیچ وقت نفهمیدم چرا...
خودکشی وبلاگی!! 8 Feb 2012 | 05:15 am
ابراهیم گلستان را دوست دارم. تحسین اش میکنم. دوست دارم شبیه اش باشم. بی رحم است. رک است. محبت را، و تحسین را، گدایی نمیکند. خودش را میشناسد،ارزش خودش را می داند. بله. من از بالا به آدم ها نگاه میکنم.ب...
فاش می گویم 22 Jan 2012 | 01:22 pm
1.روی کابینت نشسته ام. در قابلمه را میگذارد. با لبخند کج میگویم:«می دانی درش را که نگذاری زود تر جوش می آید؟» قبول نمیکند. بحث میکند. برایش قوانین فیزیکی را یکی یکی توضیح میدهم. از فشار هوا میگو...