Wordpress - dastanesexy.wordpress.com - داستان سکسی
General Information:
Latest News:
آرش و مادرزن! 25 Oct 2007 | 03:09 am
اسم من آرش و 31 سالمه. 6 ساله که ازدواج کردم و یه دختر 4 ساله دارم. پدرزنم یک مدیر توی یک سازمان بزرگ دولتیه و ماهی یکی دوتا ماموریت داخلی یا خارجی داره و خیلی هم گرفتاره. از اون قدیمیهاست و اهل حال. ...
آقا محمد و مامانم! 24 Oct 2007 | 01:13 pm
اسم من احسانه. ما یه همسایه داریم که اسمش محمده ما بهش میگیم آقا محمد که خدا نه بهش ریش و سیبیل داده بود نه یه خانواده درست و حسابی مثل بقیه آدما. خونه ما آپارتمانیه اونا هم همسایه پاینی ما. مثل همه...
آقا محمد و مامانم! 24 Oct 2007 | 09:13 am
اسم من احسانه. ما یه همسایه داریم که اسمش محمده ما بهش میگیم آقا محمد که خدا نه بهش ریش و سیبیل داده بود نه یه خانواده درست و حسابی مثل بقیه آدما. خونه ما آپارتمانیه اونا هم همسایه پاینی ما. مثل همه ه...
الهام عجب چیزی بود! 24 Oct 2007 | 07:12 am
من و دختر عموم از بچگی با هم بزرگ شدیم. به قول معروف همبازی دوران بچگی همدیگه بودیم. از همون دوران یه علاقه ای بین من و اون بود ولی چون بچه بودیم چیزی نمی فهمیدیم تا کم کم بزرگ و بزرگتر شدیم. یادمه مو...
الهام عجب چیزی بود! 24 Oct 2007 | 03:12 am
من و دختر عموم از بچگی با هم بزرگ شدیم. به قول معروف همبازی دوران بچگی همدیگه بودیم. از همون دوران یه علاقه ای بین من و اون بود ولی چون بچه بودیم چیزی نمی فهمیدیم تا کم کم بزرگ و بزرگتر شدیم. یادمه مو...